علی ربانی؛ زهرا ماهر
چکیده
ویژگی عمده جامعهشناسی معرفت و علم جدید تأکید بر فرهنگ و تحلیل فرهنگی در مطالعات علم و فناوری است. در این مقاله به بررسی دو حوزه مطالعاتی میپردازیم که جامعهشناسان جدید علم و فناوری در آن تحلیلهای فرهنگی خود را ارائه دادهاند. این دو حوزه عبارتند از: جامعهشناسی معرفت علمی و مطالعات فرهنگی علم.جامعهشناسی معرفت علمی، نخستین ...
بیشتر
ویژگی عمده جامعهشناسی معرفت و علم جدید تأکید بر فرهنگ و تحلیل فرهنگی در مطالعات علم و فناوری است. در این مقاله به بررسی دو حوزه مطالعاتی میپردازیم که جامعهشناسان جدید علم و فناوری در آن تحلیلهای فرهنگی خود را ارائه دادهاند. این دو حوزه عبارتند از: جامعهشناسی معرفت علمی و مطالعات فرهنگی علم.جامعهشناسی معرفت علمی، نخستین مکتبی است که محتوای درونی معرفت علمی را مستعد و منقاد تحلیلهای فرهنگی و جامعهشناختی میکند. در مکتب SSK، پیشفرض اصلی این است که «معرفت علمی تماماً قراردادی است». بر این اساس، طرح و ارزیابی نظریهها و دعاوی علمی، معلول علایق اجتماعی و گرایشات فرهنگی است، بهطوریکه نظریههای علمی ابزاریاند برای توجیه، مشروعیت بخشیدن، ترغیب و اقناع.در اوایل دهه 90، با بحران بهوجود آمده در تبیینات جامعهشناسی معرفت علمی و انتقادات مطرح شده نسبت به آن، موضوعیت کلی این حوزه به بنبستی جدی رسید و ابتکار در مطالعات علم به جهتگیریهای نظری متفاوتی از جمله مطالعات فرهنگی واگذار شد.مطالعات فرهنگی علم بر خلاف جامعهشناسی معرفت علمی، به رد «تبیین» میپردازد و بهجای آن بر «معنا» و «درک» تأکید میکند. بهعبارت دیگر، مطالعات فرهنگی به مشاجره قدیمیای بازگشته است که بین رویکردهای تفسیری و هرمنوتیک و رویکردهایی که جامعیت قانوننگر را در امتداد خطوط اثباتگراتر دنبال میکنند، درگرفته بود. این حوزه نوظهور بر این مسئله تأکید میکند که باید برای تعینناپذیری، بیثباتی، ابهام و تفاوت نقش مهمتری در علم قائل شد. مطالعات فرهنگی علم، تغییر از جامعهشناسی معرفت علمی به یک فرهنگگرایی نوین را بنیاد نهاد.